داره کـم کـم روزای سخـت و تلــخم
به عــادت مبتلا میــشـه
بازم تو نیستـی و قلبـم پر از تردید و تشویشه
صدای ساز تو هرشب تداییی میشه تو قلبم
واسم یک آرزو میشه
شنیدن صدات کم کم
دلم گرفته از دنیا
از این شبهای خیلی سرد
از این هر ثانیه مرگ و نفس های پر از درد
نخواست دنیا ببینه خنده هامونو
واسش سخته بفهمه معنی غم نگامونو
چشاشو بسته رو بغض گلوگیرشبامون
ببین اون داره میخنده
به اشکا و دل تنگ روزامون
ببین دنیا همین دنیای خیلی تلخ
که شبهاش همه غصه ست و پر ازدرد
گرفته حتی خواب تو چشامو
نمیذاره ببینم رویا هامو
تموم میشه یه روز اینو میدونم
یه روز میای به خونمون میدونم
ولی ای کاش بشه که تا به اون روز
بتـونـــم پـای عهدمون بـمـونـــم!!
شادی