روزها پرنـده وار از پـی هم بی تردیـــد
پـی آواز پـر از نغمـه ی هیــچستانـند
تـو دل آزرده بـه هـر ســـو که نظر اندازی
همـه گم کـرده ی تدبیــر پر از دغـدغـه ی پروازند
همـه شــب من در گریـز و
همه روزها نـالان زخویـش
کـی کجا گم کرده ام
من اصـل و هم آواز خویـش
که چنـین سر میکنم با رنـج و با اندوه خود
به دل خود می دهم
مـن وعـده های پــوچ و هیــــچ
شادی